چه روزهای آخر سال باشد و چه به تازگی شروع شده باشد، هر روزی از سال که باشد زمان خوبی برای فکر کردن به تعیین بودجه بازاریابی اینترنتی برای سال آینده است. هرکسی که پا به دنیای دیجیتال مارکتینگ گذاشته باشد با این چالش درگیر است که چطور می تواند از بودجه خود نهایت استفاده را ببرد و در عین حال به کمک بازاریابی موتورهای جستجو به مخاطب های هدف خود، سرنخ های باکیفیتی بدهد. اما چقدر باید هزینه کنید و کجا باید این بودجه را خرج کنید؟ خوشبختانه، چند دستورالعمل های امتحان شده و واقعی وجود دارد که به شما کمک کند بودجه بازاریابی مناسب و پربازدهی را برای کسب و کار خود تعیین کنید.
لیست مطالب
هر کسب و کاری، بزرگ یا کوچک، سنتی یا دیجیتال، برای کلیه امور و فعالیت های خود به بودجه بندی نیاز دارد. از آنجاییکه شکست یا موفقیت در کسب و کار به بازاريابی وابسته است، پیشنهاد می شود در ابتدا بودجه بازاریابی را مشخص و هدف مند کنید.
بودجه بازاریابی دیجیتال هزینه مشخص شده ای است که هر شرکتی برای تأمین مالی فعالیت های بازاریابی دیجیتال مشخص می کند. دیجیتال مارکتینگ نوعی بازاریابی است که هدف آن دستیابی به مشتریان و جلب توجه آنها، با استفاده از اینترنت و فناوری های دیجیتال است.
بودجه بازاریابی آنلاین ممکن است بسته به اهداف کسب و کار، مخاطبان هدف و استراتژی های بازاریابی، متفاوت باشد. این بودجه ممکن است بخشی از بودجه کلی باشد که یک شرکت برای تامین مالی فعالیت های بازاریابی دیجیتالی خود هزینه می کند.
زمینه های بازاريابی دیجیتال ممکن است شامل طراحی و توسعه سایت، اینستاگرام مارکتینگ، مدیریت رسانه های اجتماعی، لینکدین مارکتینگ، سئو، بازاریابی ایمیلی، تبلیغ در گوگل و تولید محتوای دیجیتال باشد.
بودجه بازاریابی دیجیتال می تواند بخش خاصی از بودجه بازاریابی یک شرکت را تشکیل دهد. با این حال، می توان مشاهده کرد که برخی از شرکت ها کلیه بودجه خود را به فعالیت های بازاریابی دیجیتال اختصاص می دهند. بودجه بازاریابی دیجیتال را برای یک دوره زمانی خاص (معمولا یک سال)، برنامه ریزی می کنند که به صورت دوره ای بررسی می شود.
در زمان تعیین این نوع بودجه، باید عوامل موثری مانند اهداف بازاریابی، مخاطبان هدف و استراتژیها را مورد توجه قرار داد. علاوه بر این، عواملی مانند بودجه رقبا، روند بازار و وضعیت اقتصادی فعلی هم باید در نظر گرفته شود.
اولین اقدام برای تعیین بودجه دیجیتال مارکتینگ، مشخص کردن ارزش تخمینی هزینه های مربوط به فعالیت های بازاریابی دیجیتال است. برآورد هزینه های خدمات دیجیتال مارکتینگ، بررسی های لازم بر اساس استراتژی ها و اهداف دیجیتال مارکتینگ است. این مرحله بخشی از فرآیند تعیین بودجه بازاریابی دیجیتال برای برآورد اولیه هزینه های آن است.
مواردی وجود دارد که بهتر است موقع تهیه بودجه بازاریابی دیجیتالی در نظر داشته باشید:
به عنوان مثال، اگر استراتژی دیجیتال مارکتینگ برای انجام بازاریابی شبکه های اجتماعی انتخاب شده است، ابزارها (اکانت تبلیغاتی، قیمت تبلیغات، تعرفه اینستاگرام مارکتینگ و …) و منابع (محتوای بصری و نوشتاری، مدیریت تبلیغات و …) مورد نیاز برای بازاريابی در رسانه های اجتماعی تعیین می شود. درعین حال نیز، باید منابع لازم برای هر فعالیت تعیین، و هزینه ها محاسبه شود. پس از جمعآوری هزینههای کلیه فعالیتها، بودجه بازاریابی دیجیتال برآورد میشود و فرآیند ساختاربندی بودجه تکمیل میشود.
در این فرآیند، توجه به انعطاف پذیری بودجه این امکان را به شما می دهد که از هزینه های پیش بینی نشده ای که ممکن است در هر کسب و کاری رخ دهد جلوگیری کنید.
این انعطافپذیری به کسبوکارها کمک میکند تا در بازارهایی که رقابت شدید است بهتر پیشروی کنند. در صورت نیاز به اجرای استراتژیهای مؤثر و غیرمنتظره، از اختلال در روند کسبوکار جلوگیری میکند.
وقتی از قبل اقدام به تهیه و مدیریت بودجه تبلیغات اینترنتی کنید این امکان وجود دارد که بتوانید هزینه های کسب و کار خود را برای طرح های تجاری بلند مدت برآورد کنید. برنامه ریزی برای هزینه های دیجیتال مارکتینگ باعث می شود در میزان تبلیغات خود (تعداد کانال ها، تعداد مخاطبین، مدت زمان کمپین تبلیغاتی و …) دقیق تر باشید.
اگر از قبل مشخص نکرده باشید که چقدر بودجه لازم دارید، ممکن است یا نتوانید هزینه های زیادتر از معمول را برای تبلیغات کنترل کنید یا بودجه کافی برای تبلیغات نداشته باشید. هر دو مورد می توانند باعث محدود شدن فرصت های رشد کسب و کار شما شوند.
فرآیند برنامه ریزی برای بودجه بازاریابی یکی از مراحل بنیادی برای فعالیت در حوزه دیجیتال مارکتینگ است. کل این فرآیند در اینجا برای شما در مراحل مختلف توضیح داده شده است.
این مرحله شامل تعیین اهداف لازم برای استراتژی ها و فعالیت های بازاریابی شرکت می باشد. موارد زیر فرآیند تعیین اهداف بازاریابی را شرح می دهد:
مراحل بالا فرآیند تعیین اهداف بازاریابی را توصیف می کند. با این حال، از آنجایی که نیازها و اهداف هر شرکت متفاوت است، فرآیند تعیین اهداف بازاریابی ممکن است با توجه به نوع کسب و کار هر شرکت متفاوت باشد.
تعیین مخاطب هدف درواقع شناسایی مشتریانی است که به محصول یا خدمات شرکت شما نیاز دارند. مشخص شدن مخاطب هدف شامل مراحل زیر است:
تدوین استراتژی های دیجیتال مارکتینگ گام مهمی در فرآیند تعیین بودجه بازاریابی دیجیتال است. این مرحله برای تعیین برنامهریزی بودجه دیجیتال مارکتینگ شرکت بعد از تعریف مخاطب هدف و تعیین اهداف بازاریابی کاملا ضروری است. تعیین استراتژی های دیجیتال مارکتینگ شامل مراحل زیر باشد:
بررسی بودجه رقبا یک ترفند پرکاربرد و پربازده در فرآیند برنامه ریزی بودجه بازاریابی دیجیتال است. در بررسی بودجه رقبا مراحل زیر اجرا می شود:
بررسی استراتژی های دیجیتال مارکتینگ رقبا می تواند به شرکت کمک کند تا مشخص شود کدام استراتژی می تواند به نتایج موثرتری دست یابد. به عنوان مثال، اگر ببینیم که رقبا در رسانه های ویدیویی نتیجه بهتری داشتند، شرکت سعی می کند بودجه بیشتری را برای تبلیغات ویدیویی لحاظ کند.
هزینه به ازای هر سرنخ شما (CPL) نشان دهنده این است که برای به دست آوردن یک سرنخ جدید چقدر هزینه برای بازاریابی لازم است. این یک معیار نسبتا ساده ولی در عین حال موثر است که به شما نشان می دهد عملکرد بازاریابی شما چقدر بازدهی و تاثیر داشته است.
برای یافتن CPL خود، کل مبلغ صرف شده برای بازاریابی را بر تعداد سرنخ های تولید شده تقسیم کنید. برای مثال، اگر 100000 دلار برای بازاریابی خرج کنید و 1000 سرنخ ایجاد کنید، هزینه شما 100 دلار برای هر لید است.
نکته: می توانید از همین معادله برای محاسبه هزینه هر سرنخ خود برای رسانه های بازاریابی استفاده کنید. این فرمول به شما کمک می کند تا دقیق تر در مورد تخصیص بودجه بازاریابی خود در بسترهای مختلف تصمیم بگیرید.
بنابراین برای برنامه ریزی بودجه بازاریابی خود، یک محاسبه ساده CPL برای اینکه به شما بگوید چقدر در تولید سرنخ در هر لحظه، عملکرد درستی داشتید، مفید است. هنگامی که شروع به جمع آوری داده های CPL کردید، می توانید عملکرد خود را در بازه زمانی مشخصی معیار قرار دهید. همچنین این طرح، برای مقایسه عملکرد رسانه های مختلف در مقایسه با یکدیگر موثر است. این کار به شما کمک می کند تا تعیین کنید کدامیک از عملکردهای بازاریابی بهترین بازگشت سرمایه (ROI) را محیا می کند.
برای برنامه ریزی بازاریابی اینترنتی ایجاد سرنخ یک راهکار عالی است، اما اگر به مشتریان پولی تبدیل نشوند، آنها فقط چند عدد و رقم بیهوده هستند که شما را به اهداف تجاریتان نزدیک نمی کند.
فرمول نرخ تبدیل، تعداد فروش، تقسیم بر تعداد سرنخ های تولید شده است. همچنین میتوانید از همین معادله برای محاسبه نرخ تبدیل برای هر رسانه بازاریابی که استفاده کنید
به عنوان مثال، اگر 1000 سرنخ جدید ایجاد کنید، اما تنها 50 نفر از آنها مشتری شوند، میانگین نرخ تبدیل شما 5 درصد است.
اگر نتوانید به دادههای گزارشدهی داخلی دسترسی داشته باشید تابتوانید میانگین نرخ تبدیل را دقیقتر ارزیابی کنید، ممکن است چالشهای بزرگتری نسبت به برنامهریزی بودجه بازاریابی خود داشته باشید. بدون داشتن دادههایی که نشان بدهد خدمات بازاریابی شما چه میزان به فروش کمک می کند، شما اساساً پول را به باد دادهاید. پس سعی کنید قبل از برنامه ریزی، یک سرمایه گذاری متوسط برای تهیه نرم افزار بازاریابی در نظر بگیرید.
توجه: یک نرم افزار اتوماسیون بازاریابی می تواند منبع ارزشمندی برای کمک به شما در تعیین انتساب، هزینه به ازای هر سرنخ و نرخ تبدیل باشد. همچنین به شما در ایجاد و پرورش سرنخ ها کمک می کند. پس این مورد را در بودجه بازاریابی شرکت خود بگنجانید.
هنگام ایجاد کسب و کار و داشتن اهداف تجاری پرسود، دانستن پاسخ این سه سوال اساسی لازم است. اهداف تجاری شما برای دوره سه ماهه چیست؟ اهداف کسب و کار شما برای یک سال چیست؟ چگونه باید درآمد خود را برای دستیابی به این اهداف برنامه ریزی کرد؟
به طور کلی، برای کسب و کارهایی که درآمد متوسطی دارند، یک روش رایج و استاندارد در کسب و کار است که 7 تا 8 درصد از درآمد خود را به بازاریابی اختصاص می دهند. به طور کلی در این حوزه، وب سایت ها، وبلاگ ها، ضمانت های فروش، هزینه های تبلیغاتی، فعالیت های توسعه برند و فعالیت های تبلیغاتی وجود دارد. به همین دلیل، یکی از قوانینی که برای موفقیت در کسب و کار نباید کنار گذاشته شود بودجه بازاریابی دیجیتال است.
اینکه کسب و کار در مرحله رشد است یا در مرحله برنامه ریزی، معیار اصلی است که بر میزان بودجه بازاریابی تأثیر زیادی می گذارد. اگر یک کسب و کار در مرحله رشد باشد، انگیزه اصلی آن تولید سریع و رسیدن به بالاترین درآمد است. بنابراین میتوان روی اکثر تکنیکهای بازاریابی سرمایهگذاری کرد که سود بیشتری را به همراه خواهد داشت. یکی از این مراحل ممکن است تبدیل وب سایت به یک مرکز بازاریابی باشد که کاربران را به طور مکرر جذب کند. اگر کسبوکار در مرحله برنامهریزی است که رشد مستمر بیشتر از افزایش درآمد مورد استقبال قرار میگیرد، میتوان این فرآیند را به عنوان یک بازی بازاریابی طولانیمدت در نظر گرفت. به دست آوردن کسب و کار جدید در طول زمان با محتوای با کیفیت ممکن است یکی از گزینه های ترجیحی باشد.
اگر میخواهید در مورد برنامه ریزی بودجه بازاریابی خود چند استراتژیک اصولی اجرا کنید، باید روی دو آمار اصلی که بر نتیجه شما تأثیر میگذارند تمرکز بیشتری داشته باشید: هزینه به ازای سرنخ و نرخ تبدیل. این ارقام ارتباط نزدیکی با هم دارند، بنابراین مهم است که هنگام تنظیم استراتژی خود، رابطه بین آنها را در نظر داشته باشید.
اولویتبندی کانالهایی که CPL کمتری ارائه میکنند، سرنخهای بیشتری را به قیف بازاریابی شما میکشد، اما گاهی اوقات کمیت به قیمت کیفیت تمام میشود. اگر با افزایش تعداد سرنخها، نرخ تبدیل شما کاهش مییابد، این میتواند نشانهای از این باشد که آن سرنخهای جدید برای کسب و کار شما مناسب نیستند.
به طور مشابه، اگر CPL شما افزایش یابد، اما نرخ تبدیل شما در نتیجه، بهبود چشمگیری داشته باشد، ممکن است هزینه بیشتری را برای سرنخ هایی که احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به مشتری دارند، پرداخت کنید. البته همه این تصمیمات به داشتن اطلاعات دقیق در مورد عملکردهای های بازاریابی شما بستگی دارد. اگر در بودجه قبل شرکت خود ابزارهای اتوماسیون بازاریابی را ندارید ، مطمئن شوید که این هزینه را در بودجه بازاریابی آینده خود لحاظ کنید. این سرمایه گذاری است که در سال های آینده به طور قابل توجهی نتیجه خواهد داد زیرا می توانید استراتژی بازاریابی خود را تنظیم کنید و پول را به مراتب کارآمدتر خرج کنید.