“{کلیدواژه} ما بهترین خدمات {کلیدواژه} است که شرکتهای {کلیدواژه} عرضه میکنند…” هیچ وقت نباید نوشته هاتون این شکلی باشند. باید سعی کنید محتوای سایتتونو طوری بنویسید که علاوه بر سازگار بودن با سئو، مشتری ها رو هم متقاعد کنه.
ولی من خودم با این طرز فکر مخالفم.
نوشتن صفحه فقط با در نظر گرفتن موتورهای جستجو منجر به تولید محتوایی روبات گونه میشه و فروش رو کم میکنه. اگه میخواهید سئوی خوبی داشته باشید قطعا باید خیلی بیشتر از اینها تلاش کنید.
چون قبلا الگوریتم های گوگل به طرز وسواس گونه ای روی کلیدواژه ها متمرکز بودند، این طرز تفکرها پیش اومد ولی الآن خداروشکر دیگه الگوریتم ها به سمتی پیش رفتند که بهتر میتونن موضوعات رو درک کنند.
نتیجه: دیگه سئو به معنی صرف استفاده از کلیدواژه روی صفحه نیست، بلکه به معنی تولید موضوع مقتدرانه است.
این مسئله باعث شده سئو و فروش بیشتر از هر زمان دیگه ای بهم نزدیک بشن.
هر چی فاصله بین سئو و فروش کمتر میشه، اهمیت اجرای سئو توسط متخصصهای حرفهای بیشتر میشه و دیگه تیم فروش باید با سئو آشنایی داشته باشند.
اینجا هم چند تا از نکاتی که میتونه بهتون در داشتن متن سئو شده و مناسب فروش کمکتون کنه رو عنوان میکنیم:
لیست مطالب
با اینکه الآن اهمیت کلیدواژه ها کمتر از قبل شده اما سئو هنوز در کل خیلی به واژه ها اهمیت میده. برای اینکه یه صفحه بتونه اقتدارشو تو سرچ بدست بیاره باید تعداد کلمات محتواش به حد مناسبی برسه.
تو سرچ شاید صفحه ای با یکی دو تا جمله هم بتونه ظاهر بشه، اما قطعا موتورهای جستجو با این تعداد متقاعد نمیشن که این صفحه بهترین گزینه موجود باشه و بخوان روی صفحات اول نشونش بدن.
یکی از مستلزمات داشتن کپی خوب همینه، پس اگه برای محصولتون فقط یه لیست از ویژگیهاشو نوشتید، توقع فروش خوب نداشته باشید.
بازدیدکننده اگه سراغ شرکت شما میاد، یا میخواهید یه گرهای رو باز کنه یا حس و حال خوبی بدست بیاره. بهش بگید این محصول چطوری میتونه بهش کمک کنه یا حالشو خوب کنه.
چون نوشتن مطلب متقاعد کننده، هزاران سال قبل از وب وجود داشت، دیگه مجبور نیستیم از اول چرخ رو اختراع کنیم و نمیخواد یه قالب مناسب برای نوشتن مطلب متقاعد کننده و بهینه پیدا کنیم.
میتونیم از اطلاعات متخصصان فروشِ قبل از دوران www استفاده کنیم.
یکی از نویسندههای بازاریاب معروف معتقده، مردم در پاسخ به “محرکهای عاطفی” خرید میکنند، و یک فهرست از 40 محرک ارائه میده و این 40 تا رو به 4 دسته کلی تقسیم بندی میکنه؛ به طور خلاصه ما خرید میکنیم تا چیزی بدست بیاریم، ذخیره کنیم، باشیم یا کاری انجام بدیم. (ما در انتهای این پست هر 40 مورد رو فهرست کردیم)
ما وقتی بخواهیم محتوای تجاری سایتتونو بهینه کنیم، ازتون میخواهیم درباره خدماتتون صحبت کنید و اینکه چطور از محرکهای اصلی مشتری استفاده کردهاید.
مشتری قراره چی بدست بیاره؟ چطوری چیزی رو ذخیره میکنه؟ با خدمات یا محصولات شما میتونه چی باشه؟ و چی بدست بیاره؟
اگه به این فکر کنیم که چی میتونه مشتری رو به خرید محصول یا استفاده از خدماتی ترغیب کنه، نه تنها شانس فروش بالا میره بلکه بازاریابهای موتور جستجو هم اینطوری میتونن محتوای بهتری تولید کنند که در سرچ ها بهتر دیده بشه.
خوشبختانه یکی از الگوریتم های گوگل که روز به روز بیشتر داره در تولید محتوای مفید کمک میکنه، اینه که مطالب با محوریت مشتری نوشته بشن.