با وجود پیشرفتهای زیادی که در تکنولوژی داشتیم اما هنوز موتورهای جستجو قادر به درک نوشته ها، دیدن تصاویر یا تماشای ویدئوها نیستند یا حداقل اونطوری که انسان اونها رو درک میکنه نمیکنند. برای همین برای اینکه محتواتون بتونه رتبه بگیره باید به اطلاعات متا (نه فقط متاتگ) توجه کنید، چون موتورهای جستجو بر اساس اونها میتونن به محتوای صفحات وب پی ببرند و اونها رو رتبه بندی کنند.
موتورهای جستجو همینطور دارن عملکردشونو بهتر و بهتر میکنند تا بتونن بهترین نتایج ممکن رو برای کاربرانشون عرضه کنند. البته نظر هر کسی در مورد اینکه بهترین چیه متفاوته، اما موتورهای جستجو کاربرهاشونو خوب میشناسند و میدونن با چه صفحات و سایتهایی راضی میشن. این سایتها همشون یه سری ویژگی های مشترک دارند:
لیست مطالب
چند تا متغیر هستند که موتورهای جستجو میتونن اونها رو مستقیما بررسی کنند. این متغیرها عبارتند از کلیدواژه ها، لینکها و ساختار سایت. اما در کنار اینها از الگوهای لینک سازی، معیارهایی که باعث درگیر شدن کاربر با صفحه میشن و ماشین یادگیری هم برای درک بهتر سایت استفاده میکنند. این سری دوم که غیر مستقیم روی رتبه بندی موتور جستجو اثر دارند، از عوامل کارایی و تجربه کاربری سایتند و خوبیشون اینه که قابل اندازه گیری اند. موتورهای جستجو با استفاده از این عوامل محبوبیت سایت رو تشخیص میدن، محبوبیت سایت میتونه نشونه کیفیتش باشه. چون به هر حال کسی به یه سایت به درد نخور لینک نمیده.
اگه تجربه کاربریتونو به یک تجربه کاربری حساب شده و همدل با کاربر تبدیل کنید، باعث میشه کاربرها حس مثبتی در اون داشته باشند و تمایل بیشتری به اشتراک گذاری، برگشتن و بازدید دوباره از سایت، لینک دادن و بوکمارک کردنش – که همه در رتبه گرفتن سایت مؤثرند – داشته باشند.
وقتی شما چیزی رو سرچ میکنید و موتور جستجو یه صفحه از نتایج براتون میفرسته، نحوه درگیر شدن شما با نتایج میتونه نشونه درستی رتبه بندی های موتور جستجو باشه. اگه روی لینک اول کلیک کنید و بعد فورا دکمه back رو بزنید و لینک دومی رو امتحان کنید، یعنی از نتیجه اول راضی نبودید. موتورهای جستجو به زمان موندن شما در یک صفحه دقت میکنند و به این ترتیب کیفیت نتایجی که به کاربر ارائه دادند رو میسنجند.
در سال 90 که بروزرسانی پاندا به الگوریتم های رتبه بندی گوگل اضافه شد، نحوه سنجش کیفیت سایتها تغییر زیادی کرد. گوگل در اون زمان با استفاده از ارزیاب های انسانی شروع به رتبه بندی دستی سایتها کرد و دنبال محتوای بی کیفیت می گشت. بعد ماشین یادگیری رو روی کار آورد تا کار ارزیاب های انسانی رو تقلید کنه. اولش ماشین یادگیری رو روی هزاران سایت امتحان کرد و وقتی که این کامپیوترها تونستند کار انسان رو درست انجام بدن و سایتهای بی کیفیت رو پیدا کنند، الگوریتم جدید رو برای همه سایتها پیاده کرد. در نتیجه این تغییر الگوریتم، 20% از نتایج جستجوی گوگل جابجا شدند و ترتیبشون عوض شد. برای اطلاعات بیشتر در مورد بروزرسانی پاندا و دیگر الگوریتم های گوگل میتونید به دو مقاله ای که شرکت طراحی و توسعه سایت دارکوب در مورد تاریخچه الگوریتم های گوگل و بروزرسانی های بزرگ گوگل نوشته مراجعه کنید.
موتورهای جستجو در همون اوایل کار متوجه شدند ساختار لینکهای هر وب میتونه بعنوان یک رأی برای اون صفحه وب باشه و هر چی تعداد رأی ها بیشتر باشه یعنی اون صفحه محبوب تره، یا بعبارت دیگه اون صفحه کیفیت بالاتری داشته که تونسته لینکهای بیشتری بگیره. الگوریتم های تجزیه و تحلیل لینک تا به امروز پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشتند.
برای اینکه این مسئله روشن تر بشه، فرض کنید شما یه محتوای مفید و باکیفیت تولید میکنید (مثلا یه مطلب مینویسید یا یه قطعه فیلم تهیه میکنید) و اونو در سایتتون قرار میدید. یه نفر اونو میخونه و خوشش میاد و در سایت خودش بهش لینک میده. خوانندگان اون وب سایت، از طریق این لینک میتونن محتوای شما رو ببینند و اگه محتواتون مفید و باکیفیت باشه اونها هم خوششون میاد و در شبکه های اجتماعیشون به اشتراک میذارن، به این ترتیب شما کلی لینک گرفتید. روی دیگه قضیه وقتیه که شما محتوای بی کیفیتی تولید میکنید و در وب سایتتون قرار میدید. در این حالت کسی که مطلب شما رو میخونه، اونقدر مجذوبش نمیشه که بخواد در وب سایتش یا در صفحات اجتماعیش اونو به خوانندگانش معرفی کنه، و در نتیجه شما لینک نمیگیرید.
بهترین توصیه ای که میشه برای یک سئوی خوب به یه نفر کرد، اینه که بهش بگید “محتوای خیلی خوب تولید کن”. درسته که انقدر گفتیم دیگه کلیشه شده ولی باور کنید هیچ چیز مهمتر از این نیست. تولید محتوای جذاب و مفید برای بهینه سازی موتور جستجو یک مسئله ضروریه.
تک تک آدمایی که در موتورهای جستجو مطلبی رو سرچ میکنند، یه هدفی دارند. این هدف میتونه فهمیدن یه مسئله، یادگرفتن، حل یه مشکل، خرید، تعمیر، درمان یا پیدا کردن چیز خاصی باشه. موتورهای جستجو با توجه به کلیدواژه ای که سرچ شده، صفحات وب مرتبط با اون کلیدواژه رو به ترتیبی در نتایج نمایش میدن که فکر میکنند بالاترین میزان رضایت رو در فرد سرچ کننده بوجود میاره. بنابراین برای کسب رتبه های بهتر، مطالبتونو طوری بنویسید که به نیازهای فرد سرچ کننده پاسخ داده بشه.
مثلا اگه میخواهید در مورد “سئو” مطلب بنویسید، یعنی کلیدواژه شما سئو هست. حالا با خودتون فکر کنید ببینید کسی که این کلیدواژه رو سرچ میکنه در واقع چه نیازی داشته و چه قصدی داشته که این کلیدواژه رو سرچ کرده. ممکنه چند مورد به نظرتون برسه. حالا بر اساس اون نیازها یه محتوای خوب تهیه کنید که فرد سرچ کننده رو به هدفش برسونه. این میشه یک محتوای باکیفیت.
برای فهمیدن هدف کاربر، بهتره انواع اهداف رو بشناسید و ازشون ایده بگیرید:
(پیدا کردن یه شرکت محلی، خرید آنلاین، انجام یک کار)
سرچ های انتقالی الزاما نیازی به انتقال پول یا وارد شدن به درگاه بانک ندارند. حتی عضو شدن در یک سایت رایگان، پیدا کردن بهترین شرکت طراحی سایت شهر یا ساختن اکانت ایمیل هم میتونن جز این سرچ ها به حساب بیان.
(مشاهده یک مسیر از پیش مشخص شده یا یک URL مشخص)
وقتی که کاربر در ذهنش یک صفحه وب مشخص در نظر داره و عبارتی رو سرچ میکنه که بتونه اون صفحه مشخص رو پیدا کنه و مستقیما واردش بشه، سرچ مسیریابی انجام داده. مثلا ممکنه کاربر URL دقیق رو ندونه، بنابراین سرچ میکنه تا اون صفحه رو پیدا کنه.
(سرچ در مورد اطلاعات غیرانتقالی، گرفتن پاسخ سریع یا سرچ های شخصی)
سرچ هایی که با هدف فهمیدن آب و هوا، دیدن نقشه یا مسیر رسیدن به یک جای مشخص، مدت زمان لازم برای رسیدن به اون مقصد یا زمان رسیدن به ماه و خیلی چیزهای دیگه که این مدلی هستند جز سرچ های اطلاعاتی محسوب میشن. ویژگی مشترکشون اینه که این سرچ ها هدف تجاری و انتقالی ندارند و هدف دستیابی به خودِ اطلاعات هست. بنابراین تعامل با این مطالب معمولا با کلیک کردن نیست، بلکه کاربر با خوندن مطلب با صفحه وب تعامل برقرار کرده.
پاسخ دادن به این اهداف به شما بستگی داره. خلاقیت، قلم خوب، استفاده از مثال و عکس و رسانه های تصویری همه میتونن به شما در تهیه یک محتوای عالی که بتونه پاسخگوی نیازها و اهداف کاربر سرچ کننده باشه کمک کنند. دستمزد تهیه یک محتوای خوب، رضایت کاربرهاست که اونو با تعامل مثبت با سایتتون یا لینکهایی که بهش وارد میشه نشون میدن.